پس از انتشار خبر سقوط شرکتهای بزرگ، جیم کالینز، طی سلسله تحقیقهای گستردهای، این موضوع که چرا شرکتهای بزرگ ورشکست میشوند؟ و آیا میتوان به سرعت عامل ورشکستگی را تشخیص داد و از بروز آن جلوگیری کرد؟ را بررسی کرد. او همچنین این که چقدر زمان لازم است تا شرکتی، پیش از آنکه به سرنوشت اجتناب ناپذیر ورشکستگی دچار شود به ثبات رسد؟ چگونه میتوان شرکتی را که در این مسیر افتاده، بازگرداند؟
در فصلهای کتاب صوتی از عرش به فرش، چه میشنویم؟
پروژهی تحقیقاتی کالینز که بیش از چهار سال کامل زمان برد از پنج مرحلهای که به ورشکستگی منتهی میشود، پرده برداشت. این پنج مرحله نام فصلهای کتاب را تشکیل میدهند و به ترتیب عبارتند از:
- غرور ناشی از موفقیت
- پیشروی بدون انضباط
- انکار خطر و زیان
- به دنبال راهی برای خلاصی از وضعیت
- واگذاری شرکت به یک رقیب، و یا تسلیم و پذیرش مرگ
بخشی از کتاب صوتی از عرش به فرش
«چرا» و«چگونه» های گیج کننده
همانند هنرمندی که هم طاقتی عالی هم خلاقیتی حیرت انگیز دارد. پرورش کمپانیهای بزرگ حاصل قرار گرفتن بین اين دو حالت استمرار مسیر اولیه و تغییرات است. از یک سو آنها براصولی که باعث ایجاد موفقیت در قدم اول شدهاند پافشاری می کنند، درحالی که از سوی دیگر پیوسته در حال تغبیر هستند و مسیرشان را با پیشرفتهای خلاقانه و مطابقتهای هوشمندانه اصلاح میکنند.
بست بای این نظریه را بهتر از سیرکوئیت سیتی، وقتی که به اقتتاح قروشگاههای بزرگ ادامه داد، درک کرده بود. درحالی که کارش را مطابق با دیدگاههای اولیهای که ابتدا باعت موفقیتش شده بود، انجام می داد. (مشتریها واقعاً مایل بودند صاحب کالاهایی زیاد. با نام معتبر تجاری و به طریقی آسان، ارزان و در محیطی دوستانه باشند.)
وقتی شرکتها بین تجارت جدید و اجرای اصول اولیهی کسب موفقیتشان تفاوت قاثل میشوند و به اشتباه در تجربیاتشان فسیل می شوند و آن ها را به کارنمی گیرند، درحقیقت، خود را به روند سقوط وارد کرده اند. وقتی که گئورگ هارتفورد در سال 1957 در بستر مرگ افتاده بود. دستیار وفادار قدیمی اش رالف بورگر را فراخواند و آرزویش را با او در میان گذاشت:«مراقب شرکت من باش». برادران هاتفورد(جان و گئورگ)بعد از مرگ پدر، تمام عمرشان را صرف ساختن کمپانی بزرگ چای آتلانتیک و پاسیفیک (ای اند پی) کرده بودند. بورگر نزدیک به هفتاد سال داشت و ده ها سال به عنوان محرم راز و پای بند به قول رسمی محافظت از میراث هاتفورد، با سوگند موکد به کتاب مقدس، شناخته شده بود.
طبق اظهارات ویلیام والش بورگر واقعا درتمام مدت رشد و سقوط کمپانی عظیم چای آتلانتیک و پاسیفیک لباس های کار آقای جان را می پوشید و می گفت:«جان دلش نمی خواهد این کت و شلوار خاکستری محبوبش بلااستفاده بماند.»
باوجودی که بورگر از موقعیت محکم ای اند پی به عنوان بزرگترین فروشگاه خرده فروش در جهان آسوده خاطر بود. باورداشت که «باید از تشکیلات مراقبت کرد»؛ که معنی اش حفظ روشها و تجربیات مخصوص بود. در پایان سال 1973 دفتر آقای جان دقیقاً به همان شکل بیست سال پیش بود. همان جالباسی برای آویزان کردن کت و همان لباسها که به آن آویخته میشدند. طی دورهی ریاست بورگر، ای اند پی سخت بر شعارش ایستادگی کرد. او میگفت که ما در همان مسیری که بودیم، گام برمیداریم و به همین دلیل همچنان موقق خواهیم بود و همین شعار«ما ای اند پی هستیم!»» آن ها را دربرابر شکلهای جدید فروشگاههای پیشرفته که به شرکتهایی مثل کروجر متعلق بودند، آسیب پذیر کرد. بورگر دربرابر پرسش اصلی دچار اشتباه شد: چرا ای اند پی در مرحله ی اول موفق بود؟ که قطعا فقط به خاطر تجربیات و استراتژیهای ویژهای که در گذشته جواب داده، نبوده است بلکه اینها فقط دلیل اصلی موفقیت هستند. او بربنیاد سست کهن پافشاری کرد و کاملاً با تغییرات جدید بیگانه بود. به قول معروف «انگار سرنوشت آن ها این بود که هر بار که تابوتی ساخته می شد. یکی از مشتری های ای اند پی از دست می رفت.»
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.