میخواهم کاری را شروع کنم، اما حالش را ندارم. اصلاً، چرا باید خود را درگیر چنین کاری بکنم؟ مدتی است کسب درآمد از فضای مجازی قلقلکم میدهد، ولی دلیلی ندارم خود را به دردسر بیندازم. دوست دارم با تبلیغ و بازاریابی اینترنتی آشنا شوم، اما به نظرم آموختن اصولش وقتگیر است. آیا صرف این مقدار زمان برای آموزش، به آیندهاش میارزد؟ تا حالا که دست به هر کاری زدهام، در میانه راه، یا پشیمان شدم، یا شروعنکرده زمین خوردم، و یا زمین و زمان با من سر ناسازگاری داشتند. برای ادامهاش هیچ انگیزهای ندارم. اصلاً، من به ساحل دریا هم که بروم، دریا خشک میشود و تشنه میمانم.
بعضی افراد اینطور هستند؛ ساز زندگیشان را روی یأس و ناامیدی کوک کردند و مدام رکود و عقبماندگیشان از جامعه را به گردن افراد و اشیای دیگر میاندازند. یا اساساً برای شروع هیچ کاری انگیزه ندارند، یا در میانه راه انگیزه خود را از دست میدهند. همه اینها ممکن است دلایل متفاوتی داشته باشند. گاهی فرد شناخت خوبی از خود یا هدفش نداشته، گاهی شرایط را به خوبی درک نکرده و گاهی هم آنچنان که باید نکوشیده است. مطلب مهم بیانگیزه بودن اوست.
انسان بیانگیزه مانند خودروی بدون موتور است؛ نیروی محرکهای ندارد که او را به جلو براند. پس، انگیزه همان موتور محرکی است که برای طی مسیر و حرکت بهسوی هدف به آن نیاز داریم. بنابراین، باید با تمرینها و مراقبههایی به حفظ و تقویت انگیزه خود بپردازیم. با ما همراه باشید تا 35 نکته پیرامون حفظ و افزایش انگیزه را مرور کنیم.
با تمرین و ممارست بر مطالب گفته شده در این نوشته، میتوانید همیشه انگیزه ای پایدار داشته باشید و حداقل زمانهایی که خسته هستید و نمیتوانید انگیزه لازم را به دست آورید بدانید باید چه کارهایی را برای بهبود و افزایش انگیزش خود انجام دهید.
فهرست محتوا
۱. خودتان را خوب بشناسید
همه مرامها و مکتبها بر خودشناسی تأکید ویژه دارند که همین مطلب اهمیت فراوان آن را در افزایش انگیزه هم میرساند. اگر خودتان را خوب بشناسید، هدف و مسیر آینده را متناسب با تواناییها و روحیات خود انتخاب میکنید و درنتیجه، هم شروع قدرتمندتری خواهید داشت و هم از ادامه راه بهزودی خسته نمیشوید. استعدادهایتان را کشف کنید، به علایق خود احترام بگذارید و روحیاتتان را در نظر بگیرید. بدانید به چه کار و زمینهای اشتیاق دارید و چه فعالیتی شما را خیلی زود خسته میکند. اگر قرار باشد مثلاً یک سال با سود اندک یا حتی بدون سود روی هدفتان وقت بگذارید، آیا آنقدر برایتان جذابیت دارد که در میانه راه انگیزه خود را از دست ندهید و کنار نکشید؟. اصلاً، شرایط روحی، جسمی، اجتماعی و اقتصادیتان به شما اجازه میدهد در این مسیر گام بگذارید؟. شناخت نادرست از خود احتمالاً شما را به راهی میکشاند که باید در فضایی مبهم و کسالتآور قدم بردارید. ممکن است با تناقضهای بسیاری روبهرو شوید و سرانجام، زودتر از آنچه فکرش را میکنید، دیگر انگیزهای برای ادامه مسیر نداشته باشید.
این نکته شناخت علایق و در واقع خودشناسی در کاهش یا افزایش انگیزه به قدری موثر است که باید ساعتها در رابطه با آن فکر کنید و مدتی را به پیدا کردن اشتیاق و علاقه خود اختصاص بدهید.
از خودتان بپرسید که اگر شما را در کتاب خانه ای که تمامیه موضوعات را پوشش میدهند رها کنند، چه کتابی را برای مطالعه انتخاب خواهید کرد؟
برای چه مطلب و موضوعی حاضرید بدون دست مزد هم فعالیت کنید و از انجام آن سیر نمیشوید و به آن کار عشق میورزید؟
من حاضرم محتوا تولید کنم حتی اگر هیچ خواننده ای هم نداشته باشد.
پس قطعاً اوایل راه که نیاز به مداومت دارم، انگیزه ام را از دست نخواهم داد.
۲. برای زندگیتان استراتژی داشته باشید
بیتکلیفی یکی از مخربترین آفتهای موفقیت است. یک نفر را میشناسم که بازاری بود و همیشه آرزو میکرد کاش کارمند بودم که خیالم از حداقل حقوق هر ماه آسوده بود. با کوشش بسیار یک شغل کارمندی به دست آورد. حالا میگوید، اشتباه کردم که مغازه را کنار گذاشتم. حقوق کارمندی آبباریکهای بیشتر نیست و کفاف زندگی را نمیدهد. به نظر من چنین فردی نه شناخت خوبی از خودش دارد و نه هدفش را چنان که باید میشناسد. بدتر از همه اینها، زندگیش مبتنیبر هیچ استراتژی نیست. وقتی ندانید میخواهید در زندگیتان چه کاری انجام دهید، در چه مسیری گام بردارید و سرانجام، به کجا برسید، همیشه سردرگم خواهید بود. دائماً، از این شاخه به آن شاخه میپرید و بیتکلیف باقی میمانید. بدینترتیب، یا هیچ انگیزهای برای کارهایتان ندارید یا انگیزههایتان آنقدر قدرتمند نیستند که شما را به جایی برسانند.
از برخی افراد سوال میکنم که چه برنامه ای دارند، در پاسخ می شنوم که برنامه آنها به دست آوردن پول و ثروت است.
البته که نمیخواهم بگویم داشتن پول بد است، اما باید بدانید که برای پول کار کردن قطعاً میان راه شما را خسته خواهد کرد و نمیتوانید بدون محرک های انگیزشی ادامه بدهید.
۳. در انتخاب هدف خیلی دقت کنید
پس از شناخت خود باید به شناخت هدفتان بپردازید. اهدافی که از توان شما خارج هستند یا برایتان جذابیتی ندارند را کنار بگذارید. وقتی هدف فراتر از توان شما باشد، تلاشی بیش از طاقتتان را میطلبد و بهزودی شما را خسته میکند. هدفی که برایتان جذاب نیست، حتی اگر چندان سخت و دور از دسترس هم نباشد، راه رسیدن به آن را دور و دراز میبینید؛ زیرا، محرکی وجود ندارد که شما را به سوی هدف جلو ببرد. شاید با اشتیاق زیاد بتوانید قلههای فراتر از توان را درنوردید، اما بدون شوق و شور نزدیکترین قلهها هم دستنیافتنی هستند. مطمئن شوید که اگر با شکستهای احتمالی مواجه شدید، این هدف برایتان آنقدر جذاب است که تلاشتان را از سر بگیرید و دلسرد نشوید؟.
۴. برای بهبود انگیزه در طول مسیر میتوانید از مشاورهها و تجربیات دیگران بهره ببرید
مشورت با دیگران استفاده ارزان از تجربیات آنها و صرفهجویی در وقت و انرژی است. اگرچه شاید گاهی لازم باشد برای این مشورتها مبلغی بپردازید، و این مبلغ هم گاهاً زیاد به نظر برسد، ولی بیتردید این مبلغ بسیار کمتر از آن است که خودتان بخواهید آن تجربیات را به دست آورید. با کسانی که قبلاً مسیر مورد نظر شما را پیمودهاند گفتگو کنید؛ با موانع راه آشنا شوید و مخاطراتش را بهتر بشناسید. بپرسید که چه مزایایی آنها را به گام نهادن در این راه مشتاق کرده است. از خلاقیتها و ابتکارهایشان سؤال کنید و دلایل پسرفت یا شکستهای احتمالیشان را جویا شوید. با این کار راه پیش رویتان را میشناسید و چشمبسته قدم در آن نمیگذارید. وقتی در مسیری گام بردارید که پیچ و خمهایش را خوب میشناسید و میدانید الآن کجای راه هستید و پایانش کجاست، با انگیزه بسیار بیشتری ادامه کار را پی میگیرید.
۵. به قلههای بلند بیندیشید
هرچند شاید بلندپروازی از نظر برخی چندان خوب نباشد، اما بیتردید اندکی بلندپروازی نمک موفقیت است. وقتی هدفهای بزرگی را در نظر داشته باشید، هم بیشتر خواهید کوشید و هم شیرینی رسیدن به آن انرژی بیشتری به شما میدهد که نتیجه آن افزایش انگیزه است. اندیشیدن به قلههای بلند موفقیت قدر و قیمتتان را بالا میبرد، بلندهمت میگردید و با اندک دستاوردی اشباع نمیشوید. بلند بیندیشید تا چنانکه شایسته است بکوشید. کسانیکه با موفقیتهای ابتدایی و ساده اشباع میشوند، خیلی زود انگیزه خود را از دست میدهند و دیگر دلیلی برای تلاش بیشتر نخواهند داشت.
۶. مسیر خود را از بالا ببینید
معروف است که میگویند: «فلانی از نوک بینیش بیشتر را نمیبیند». اگر نگاهی سطحی به هدف و مسیر پیشرفتتان داشته باشید، مصداق همان آدمهایی میشوید که بیشتر از نوک بینیشان را نمیبینند. ولی، اگر از بالا همه چیز را بنگرید، نگاهی کلی و جامع به دست میآورید و بهتر اوضاع کارتان را درک میکنید. از شکستهای کوچک و گذرا دلسرد نمیشوید و با دستاوردهای مختصر و نهچندان مهم اشباع نمیگردید. دورنمای مسیرتان را در نظر بگیرید و بهسوی هدف نهایی خود حرکت کنید. توجه به مقصد و مقصود اصلی انگیزه شما را تقویت میکند.
۷. برای کم نشدن انگیزه در طول راه سعی کنید به اندازه تواناییتان مسؤولیت بپذیرید
هرچند باید به قلههای بلند اندیشید و اهداف محدودی را در نظر نگرفت، اما لازم است هنگام پذیرفتن مسؤولیت و انجام کار به تواناییهای خود نیز توجه داشته باشیم. اگر میدانید توانایی انجام فعالیت خاصی را ندارید، بهتر است همان اول آن را نپذیرید تا اینکه بپذیرید و در انجامش دچار مشکل شوید. این کار موجب اتلاف زمان و توانتان میگردد، شما را خیلی زود خسته میکند و بر احتمال شکستتان میافزاید. از همه اینها بدتر، به دنبال خستگیهای طاقتفرسا و شکستهای پیدرپی، انگیزه خود را از دست میدهید. ولی اگر بهقدر توانتان مسؤولیتی را قبول کنید، ضمن انجام بهموقع و باکیفیت آن، به خود انگیزه و انرژی بیشتری خواهید بخشید. اگر کارفرما یا مافوقی دارید که کار فراتر از توانتان را بر عهده شما گذاشته است، بکوشید با او صحبت کنید و وی را متقاعد سازید که انجام چنین کاری توسط شما ممکن است کیفیت لازم را نداشته باشد و شاید به شکست انجامد. درصورتیکه او بهدنبال بازدهی بالای کارش باشد، حتماً منطق شما را خواهد پذیرفت.
8.اهداف قابل ارزیابی انتخاب کنید
بسیار مهم است که بتوانید وضعیت خودتان را طی مسیر رسیدن به هدف بسنجید. بدانید آیا بهقدر انرژی و زمانی که تا کنون صرف کردهاید، پیش رفتهاید یا نه. اگر پیشرفتتان بیش از حد انتظار بوده است، نقاط قوتتان را بیابید و بر آنها تأکید نمایید. و اگر خیلی ضعیفتر از آنچه باید بودهاید، نقاط ضعفتان را بشناسید و به اصلاحشان بپردازید. انتخاب اهدافی که قابل سنجش و ارزیابی باشند، بهراحتی چنین امکانی را در اختیارتان میگذارند. میتوانید ضمن اصلاح نقصها، از مشاهده پیشرفت نسبیتان نیز انگیزه بیشتری به دست آورید.
9. اهمیت مسیر دستیابی به هدف را از یاد نبرید
شاید با خود فکر کنید، هدف و مسیر رسیدن به آن درواقع یکی هستند. اما میتوان گفت، چنین نیست.
اجازه بدهید مثالی بزنم. فرض کنید تصمیم گرفتهاید فروشنده شوید. فروشندگی یک هدف است. حالا بیایید فرض کنیم محصولتان را هم انتخاب کردهاید. پس، هدفتان میشود فروش فلان گروه محصولات. اکنون باید محلی برای کسب و کارتان تهیه نمایید. اجاره یک مغازه در منطقه مناسب شهر بهلحاظ مالی برایتان مقدور نیست یا دستکم شما را به سختی میاندازد. تصمیم میگیرید با راهاندازی یک صفحه اجتماعی یا وبسایت، فضای اینترنت را جایگزین یک مغازه فیزیکی کنید. خوب که به این کار میاندیشید، میبینید دردسرهای انبارداری و ارسال کالا برایتان خستهکننده است. نمیدانید باید چه کنید تا اینکه با روش دراپ شیپینگ آشنا میشوید.
در این مثال، درصورت انتخاب شکل فیزیکی فروش، احتمالاً، سنگینی اجارهبها و سایر هزینهها شما را از پا درآورد. اگر شکل عادی فروش اینترنتی را هم برگزینید، شاید دشواریهای انبارداری و ارسال کالا، پیش از آنکه تجارتتان شکل کاملی به خود بگیرد شما را خسته و دلزده کند. بنابراین، میبینید که مسیر صحیح رسیدن به هدف تأثیر بسیاری بر حفظ انگیزه دارد. ممکن است هدف خوبی را برگزینید، ولی با انتخاب مسیر نادرست کار خود را سخت کنید. سختی بیشازحد دلسردتان میکند و انگیزه را از شما میگیرد.
10. قدرتتان را دستکم نگیرید
آیا شنیدهاید که میگویند، ۱۰٪ زندگی را اتفاقات و حوادث پیرامون ما رقم میزنند و ۹۰٪ دیگر به واکنشهای خودمان بستگی دارد. اینکه آیا ۹۰٪ سهم دقیقی است یا نه را نمیدانم، اما بدون شک بخش مهمی از زندگی در دستان خود ماست. انسان موجود قدرتمندی است، ولی همه ضعفها از آنجا شروع میشود که قدرت خود را نادیده میانگارد. بهجای آنکه درهنگام برخورد با موانع، راهحلی بیندیشد و مصرانه برای گشودن راهش بکوشد، دست بر سر میگذارد و تسلیم میشود. کسانیکه بهزودی تسلیم حوادث و شرایط میشوند، نمیتوانند انگیزه کافی برای فتح قلههای موفقیت داشته باشند. درحالیکه اگر قدرت خود را به راستی میشناختند و بر آن تکیه میکردند، با اراده استوار و انگیزه فراوان بهسوی هدفشان راه میپیمودند. آنها میدانستند که موانع هرچهقدر هم که سرسخت باشند، قدرتشان سرانجام همه آنها را درهم خواهد شکست.
11. به خودتان سختی بدهید
همه یا شاید بیشتر کسانیکه میخواهند بدون زحمت چندانی به نتیجه برسند، در میانه راه زمینگیر میشوند. درواقع میتوان گفت که اساساً راهی را شروع نمیکنند که به جایی ختم شود. این افراد رؤیاهای رنگینی در سر میپرورانند که در عمل با آن رؤیاها همراه نمیگردند. همین هم آنها را به سراشیبی سقوط میکشاند. اگر میخواهید واقعاً به هدفی دست یابید، باید به خودتان زحمت بدهید. از رختخواب گرم و خوراک چرب دل بکنید و بر مرکب سعی و همت سوار شوید. نه پادشاهی وجود دارد که بخواهد فرزندش را به ازدواج فردی چون شما درآورد و نه گنج نهانی که ناگهان نقشهاش را در صندوقچه پدر یا پدربزرگتان بیابید. آن پادشاه اراده شماست و آن گنج سعی و تلاشتان. هرچه بیشتر بکوشید، انگیزه بیشتری را در خود احساس خواهید کرد.
گول صحبتهای افرادی را نخورید که میخواهند به شما رویا بفروشند.
موفقیت سخت است و به دست آوردن پول هم اتفاقی و شانسی نیست، شما از جمله افرادی نباشید که بگوید فلانی هیچ چیز نداشت و در چشم به هم زدنی به پول و شهرت دست پیدا کرد.
یادتان باشد، شما پشت صحنه موفقیت هیچ کسی را نمیبینید، پشت صحنه به قشنگی روی صحنه که آراسته شده است نیست.
البته قصدم کاهش انگیزه شما برای قدم برداشتن نیست، میخواهم شما بدانید کجا قرار است بروید و چه کاری میخواهید انجام دهید.
12. به حق انتخابهایتان احترام بگذارید
داشتن اختیار یکی از بارزترین و درعینحال ارزشمندترین خصوصیات آدمی است. اگرچه گاهی شرایط محدودیتهایی را بر انسان تحمیل میکنند، اما بههرحال این خود او است که تصمیم نهایی را میگیرد. تسلیم بودن در برابر شرایط و وقایع یعنی شکست پیش از آغاز. شما میتوانید انتخاب کنید، پس به حق انتخابتان احترام بگذارید. اجازه ندهید دیگران برایتان تصمیم بگیرند، یا عملاً شما را به هرسو که میخواهند بکشانند. درباره گزینههای موجود بیندیشید و آنها را بررسی کنید. بکوشید درستترین گزینه ممکن را انتخاب کنید. حالا نوبت آن است که عزمتان را جزم نمایید و باقدرت موانع را یکی پس از دیگری از سر راه بردارید. اگر تسلیم تصمیمات دیگران بشوید، یا به خطای ناکرده شکست میخورید، یا مسیر برایتان آنقدر جذابیت ندارد که برای ادامهاش انگیزهای داشته باشید، و یا سنگینی اراده دیگری کمرتان را خم خواهد کرد.
13. برای افزایش انگیزه باید قدر رؤیاهایتان را بدانید
در دوران کودکی، همیشه یکی از آرزوهایم دریافت نوبل ادبی بود. خود را نخستین ایرانی برنده جایزه نوبل فرض میکردم. همین رؤیای شیرین سبب افزایش انگیزهام شد تاجاییکه در همان ایام خردسالی دست به نوشتن داستان میزدم. هرچند اکنون آرزوی دریافت جایزه نوبل را در سر نمیپرورم، اما رؤیای کودکانه انگیزه فراوانی به من بخشید. دور شدن از آن اندیشه رؤیایی چندین سال میان من و قلم جدایی انداخت. حالا با رؤیای دیگری دوباره نوشتن را آغاز کردهام. به خود میگویم: «قدر رؤیاهایت را بدان».
شما هم پیرامون اهداف و علایق خود رؤیاهایی در سر بپرورانید. البته قرار نیست به بخشی از آن رؤیاها یا شاید هم همه آنها دست یابید، اما حتماً باعث حفظ و افزایش انگیزه شما خواهند شد. قدر رؤیاهایتان را بدانید و آنها را جدی بگیرید.
14. تأثیر تلقینهای مثبت را باور داشته باشید
یک بار دیگر به جملههای ابتدایی همین متن دقت کنید. جملاتی سرشار از یأس و ناامیدی که میتواند هر انسان باانگیزهای را به زمین بزند. همانگونهکه این تلقینهای منفی چنین اثر مخربی دارند، تلقینهای مثبت نیز آثار سازندهای را به دنبال میآورند. دست از منفیبافیها بردارید و مدام با عبارتهای مثبت به خود انرژی دهید. از احتمالهای مثبت سخن بگویید، جنبههای سازنده حوادث گذشته را برجسته کنید و تلخیها را به دست فراموشی بسپارید. هرچند نباید این تلقینهای مثبت تبدیل به خیالبافی و لاف گزاف شوند، اما باید بهمنظور تقویت انگیزه از آنها کمال بهره را برد.
البته قانون جذبی که قبلاً از آن سخن زیاد میگفتند و بیان میکردند که در خانه بنشینید و فکر کنید و پولدار شوید را نمیگویم، ولی مثبت اندیشی اثر خیلی مثبت تری در افزایش انگیزه خواهد داشت و شما حتماً ابهتر است که از آنها استفاده نمایید.
15. پله پله بالا بروید
داشتن آرزوهای بزرگ و رؤیاهای رنگین کمک زیادی به حفظ و افزایش انگیزه میکنند، اما برای رسیدن به آنها باید پله پله بالا رفت. کسانیکه میخواهند یکشبه به همه چیز برسند، احتمالاً هرگز به چیزی نمیرسند. وقتی برای خودتان یک برنامه فشرده و سنگین تنظیم میکنید، یعنی میخواهید پلههای موفقیت را چندتا چندتا بالا بروید. حالا با خودتان بیندیشید که اگر جایی پایتان بلغزد با چه شتابی سقوط خواهید کرد. آهسته و پیوسته بهسوی هدف گام بردارید. بهاندازه توان و شرایطتان برنامهریزی کنید و برای رسیدن، بیشازحد عجله نداشته باشید.
خوب البته منظورم هم این نیست که تنبلی کنید و خود را به سختی و زحمت نیندازید، اما باید بدانید که همیشه خواب کافی و استراحت و تفریح به اندازه، چیزهایی است که خود باعث افزایش انگیزه شما میشود.
بعضی اوقات باید همه چیز را طعتیل کرد و کارهایی را انجام داد که تفریح و استراحت تلقی میشود.
16. با گامهای سادهتر و آسانتر شروع کنید
اگر نخستین پله بیش از اندازه بلند باشد، ممکن است هرگز نتوانید قدم در چنین مسیری بگذارید. گام اول را ساده و آسان بردارید. بهقول معروف، لقمه بزرگتر از دهانتان احتمالاً گلوگیر میشود. با برداشتن یک گام بلندتر از حد توان در آغاز مسیر، از همان ابتدا محکوم به شکست هستید. با انجام کارهای آسان آغاز کنید و رفتهرفته گامهای بلندتری بردارید.
این یکی از جدیترین مشکلاتی بود که خودم پیشتر با آن درگیر بودم. اهداف بلندی در سر داشتم که این خوب بود. اما، متناسب با همین اهداف به برداشتن گامهای بسیار بلند در آغاز کار میاندیشیدم که این مرا به لبه پرتگاه شکست میکشاند. پس از چندین مرتبه سقوط از پلهکان موفقیت، بالاخره به این نتیجه رسیدم که باید هنگام عمل، کمی به خودم آسان بگیرم. آغاز فعالیت با گامهای سنگین، فشار فراوانی به شما تحمیل میکند و ممکن است دلزده و بیانگیزه شوید.
در مجموع کمال گرایی و بهترین بودن در اوایل کار به هیچ وجه امکان پذیر نیست.
اگر شرکتهای قدرت مندی مانند گوگل و اپل هم در اوایل راه کمال گرا بودند، اصلاً نباید شروع میکردند.
17. آنچه نمیتوانید تغییر دهید را بپذیرید
کسانی که منتظر تغییر همه شرایط به نفع خودشان میمانند و هیچ تلاشی برای تغییر نمیکنند محکوم به شکست هستند. اما، کسانی هم که میخواهند همه چیز را به نفع خودشان تغییر دهند به گونهای دیگر طعم شکست را خواهند چشید. باید کوشید تا آنجا که میشود شرایط را به سود خود تغییر داد. اگرچه نباید در انتظار تغییر شرایط دست روی دست گذاشت، ، ولی گاهی تغییر بعضی چیزها دیگر در اختیار ما نیست. این مسائل اساساً از سیطره قدرت و اراده ما خارج هستند. بنابراین، باید آنها را همانگونه که هستند پذیرفت. اگر نتوانیم آنها را بپذیریم، قدم به مبارزهای بیفرجام گذاشتهایم که نتیجهاش چیزی جز یأس و بیانگیزگی نیست.
18. در کارها استمرار داشته باشید
همانطور که گفتم باید آهسته و پیوسته بهسوی هدف حرکت کنید. همچنانکه نباید عجله داشته باشید، پیوستگی و استمرار گامهایتان هم اهمیت بسیاری دارد. اگر تنها یک ربع ساعت از هر روزتان را به مطالعه پیرامون بازاریابی و تبلیغات اختصاص دهید و البته این برنامه را هر روز مرتب به انجام برسانید، پس از یک سال بیش از ۹۰ ساعت روی این کار وقت گذاشتهاید. روزی ربع ساعت چندان به چشم نمیآید، ولی ۹۰ ساعت زمان قابل توجهی است. فراوان هستند کسانیکه با استمرار در انجام کار، اگرچه در زمان اندک، مدتی بعد به موفقیتهای بزرگی دست یافتند. بنابراین، فراموش نکنید که استمرار در انجام کار بسیار بسیار مهمتر از حجم آن است. علاوهبراین، تداوم پیشرفت شما خود عامل مهمی در حفظ و افزایش انگیزه خواهد بود.
19. کارهای بیاهمیت یا کماهمیت را کنار بگذارید
قسمت مهمی از زمان ما را کارهای بیاهمیت یا کماهمیت به خود اختصاص میدهند. علاوهبراین، شلوعی کارها خود مانع سرسختی بر سر رسیدن به موفقیت است. بهتر است روی هدفتان متمرکز شوید. برنامه روزمره خود را هرچه میتوانید ساده کنید. کارهای بیاهمیت را کنار بگذارید و سایر فعالیتهایتان را اولویتبندی کنید. وقتی کارهای گوناگونی برنامه شما را پر میکند، به احتمال زیاد دچار بینظمی میشوید؛ از انجام بعضی باز میمانید و بعضی را ناقص انجام میدهید. فعالیتهایی که حتی شاید مهم باشند را فراموش میکنید و همه زندگیتان دچار آشفتگی میشود. بدینترتیب، تقریباً نمیتوانید هیچ کاری را درست و کامل به انجام برسانید. این مسأله انگیزههایتان را بهشدت تخریب خواهد کرد. داشتن یک برنامه ساده و اولویتبندیشده میتواند شما را در انجام درست و بهموقع کارهایتان یاری نماید و درنتیجه، نهتنها سبب حفظ انگیزه گردد، بلکه به افزایش انگیزه نیز بسیار کمک کند. مثلاً، ممکن است تصمیم بگیرید یک زبان را طی برنامه منظم روزانه بیاموزید. یک روز درست هنگام انجام این برنامه، دوستتان از شما دعوت میکند برای گردش بیرون بروید. پذیرفتن دعوت یک دوست جذاب است، اما شما را از هدفتان دور میکند. پس، داشتن یک برنامه منظم و متمرکز دقت و حساسیت بسیاری میطلبد.
20. برای افزایش انگیزه، منظم باشید
اکنون که تصمیم گرفتید فعالیتهایتان را اولویتبندی کنید و موارد بیاهمیت را کنار بگذارید، باید بدانید که نظم و انجام بهموقع کارها هم بسیار مهم است. کار امروز را به فردا نیندازید. بسیاری از ما عادت کردهایم که این کار را امشب انجام دهیم و آن را فردا. از شنبه بعد شروع کنیم یا از اول ماه بعد. همه اینها شما را روزبهروز از هدف دور میکند. کاری را که باید انجام دهید، بهتر است در اولین فرصت مناسب به پایان برسانید. برای فعالیتهای روزانه خود یک برنامه داشته باشید و تلاش کنید مطابق آن پیش بروید. البته، برنامهای را برای خود تنظیم نمایید که مطمئن باشید، اگرچه با کمی زحمت، اما بههرحال از عهدهاش برمیآییید. تاجاییکه امکان دارد کارهایتان را در همان وقت مقرر انجام دهید. بینظمی و درهم و برهم شدن کارها انگیزه شما را به باد خواهد داد.
۲1. آراستگی محیط کارتان را جدی بگیرید
ممکن است در یک اداره یا یک شرکت کار کنید. شاید یک فروشگاه و بنگاه تجاری دارید یا در یک کارگاه فنی مشغول هستید. امکان دارد یک دفتر خصوصی داشته باشید یا حتی در خانه کارهایتان را انجام دهید. بههرحال، شما یک محیط کار دارید که اثر خاصی بر روحیات و انگیزه شما خواهد داشت. اگر در یک محیط آرام، چشمنواز و دوستداشتنی فعالیت کنید، حتماً بازدهی بهتری را مشاهده خواهید کرد. وقتی پس از دقایق طولانی، برای لحظاتی دست از فعالیت میکشید و پیرامونتان را تماشا میکنید، دیدن چیزهای دلانگیز و روحنواز خستگی را از تن شما بیرون میبرد. در محیط کارتان از رنگی که دوست دارید استفاده کنید. در دکوراسیون، از چیزهایی که دیدنشان به شما حس خوبی میدهد بهره ببرید. درعوض، چیزهایی که برایتان خوشایند نیستند یا حتی تماشایشان جذابیتی ندارد را حذف نمایید. بگذارید با کار در محیط دلخواهتان با انگیزه بسیار بیشتری بهسوی موفقیت گام بردارید.
۲2. شکست را بپذیرید
این جمله کمی تکراری و کلیشهای به نظر میرسد. فراوان شنیدهایم که باید شکست را بپذیرید. بله، واقعیت همین است. باید پذیرفت که شکست همراه جداییناپذیر موفقیت است. وجود شکستهای کوچک و بزرگ در مسیر پیروزی بسیار محتمل خواهد بود. باید خود را برای روبهرویی با شکستهای احتمالی آماده سازیم و به آنها به دیده عبرت و کسب تجربه نگاه کنیم. نباید با هر شکستی ساز ناامیدی کوک کنیم و انگیزه خود را به دست باد بسپاریم. پس، از شکستها نهراسید، آنها را بپذیرید و از مواجهه با آنها دلسرد نشوید.
من اطمینان دارم که هر فرد یا شرکتی که امروز موفقیتی به دست آورده است، در مسیر رسیدن به موفقیت بارها شکست هم خورده است.
23. برای بیشتر شدن انگیزه، نیمه پر لیوان را ببینید
این جمله هم یکی دیگر از جملههای کلیشهای است که مدام در زندگی میشنویم یا میخوانیم. اما، این هم یک واقعیت دیگر است که دیدن بخش مثبت ماجرا حتماً دلگرمتان میکند و سبب افزایش انگیزه شما میگردد. بهجای تمرکز بر شکستها بر دستاوردها دست بگذارید. دائماً داشتهها و یافتههایتان را یادآوری کنید و برای این دستاوردها به خودتان تبریک بگویید. مثلاً، اگر قرار است کاری را در ۶ ماه انجام دهید و با گذشت ۲ ماه، تنها یکچهارم راه را پیمودهاید، ممکن است به دو صورت با آن برخورد کنید. یکی اینکه مدام بخش باقیمانده را به یاد آورید و خودتان را دچار اضطراب و فشار فراوان نمایید؛ و دیگر اینکه بخش انجامشده را در ذهن مرور کنید و به خودتان برای طی این مقدار از مسیر آفرین بگویید. مسلماً در حالت دوم انرژی بیشتری میگیرید و انگیزه شما افزایش مییابد.
24. افکار منفی را دور بریزید
احتمالاً، بسیار برایتان پیش آمده است که هنگام انجام کاری، افکار منفی و مزاحم مدام شما را میآزارد. تأثیر متغیرهای بیرونی مختلف و تجربههای نهچندان موفق قبلی ذهنتان را به تصرف خود درمیآورند، تاجاییکه دیگر فضایی برای تمرکز باقی نمیماند. گاهی آنقدر کلافه میشوید که ترجیح میدهید دست از ادامه آن کار بردارید. عاقبت، انگیزه خود را از دست میدهید و به دام ناامیدی میافتید.
درست است؛ افکار منفی و مزاحم بسیاری اوقات انرژی مثبتمان را میسوزانند، ما را بیانگیزه میسازند و از هدف اصلیمان دور میکنند. اما باید با آنها چه کرد؟ بیتردید، باید همه آنها را دور ریخت. حتی زبالهدان ذهن هم جای چنین افکاری نیست. بهتر است برای همیشه فراموششان کنیم. باید بدانیم میتوانیم آنقدر قدرت و مهارت داشته باشیم که بر همه متغیرهای بیرونی تسلط یابیم. تنها کاربرد تجربههای تلخ عبرتآموزی است. نباید سایه آنها تا همیشه بر سر پیشرفتمان سنگینی کند، بلکه باید چراغی باشند و راهمان را روشن سازند.
البته که دور ریختن تفکرات منفی نیاز به تمرین دارد و یک شبه نمیتوانیم صد درجه تغییر کنیم.
25. از افراد سمی کنارهگیری کنید
افراد سمی همانقدر خطرناک هستند که افکار منفی شما را به پرتگاه شکست میکشانند. کسانیکه وقتی میخواهیم کاری را شروع کنیم، مدام از جنبههای منفی سخن میگویند. یک عینک سیاه به چشم زدهاند و همه چیز را تاریک و ظلمانی میبینند. نهتنها امید و رهنمودی در اختیارتان نمیگذارند، بلکه با سخنان مأیوسکننده و اظهار نظرهای بدبینانه انگیزه و انرژی شما را به باد میدهند. خودشان که هرگز کاری را شروع نمیکنند یا شروع میکنند و به سرانجام نمیرسانند، نمیگذارند دیگران هم مسیر موفقیت و دستیابی به هدف را بپیمایند. سادهترین و آسانترین راه مقابله با چنین افرادی دوری کردن از آنهاست. بهراستی، چنین کسانی چه تأثیر مثبتی بر زندگیتان خواهند گذاشت که بخواهید این مقدار هزینه را برای دوستیشان بپردازید؟!
من خودم نه تنها از افراد منفی دوری میکنم و آنها را از زندگی ام خارج کرده ام، بلکه برنامه های منفی و اخبار هم خیلی مطالعه نمی کنم.
26. سالم بمانید
تأثیر سلامت جسمی بر فعالیتهای ذهنی و روحی امری آشکار است. کمتر کارشناسی را میتوان یافت که بر اهمیت تندرستی در رسیدن به هدف و فتح قلههای موفقیت تأکید نکند. آیا تا کنون دقت کردهاید که درهنگام بیماری یا کسالت کمیت یا کیفیت کارتان چهقدر پایین میآید؟ بنابراین، رسیدگی به وضعیت سلامتیتان اثر خاص و ویژهای بر روند پیشرفتتان خواهد داشت. بدنتان را زیر فشار کار اضافه و طاقتفرسا بیمار نکنید، به سلامتیتان بسیار اهمیت دهید و اختلالات جسمی خود را هرچهقدر سطحی و کوچک، نادیده نگیرید. با بدن سالمتر، بیتردید انگیزه بیشتری نیز خواهید یافت و انرژی شما برای طی ادامه مسیر افزایش مییابد.
27. اهمیت تغذیه را فراموش نکنید
کارمندان و کارگران، غالباً، آنقدر مشغول کار میشوند که تغذیه و تجدید قوا را از یاد میبرند. اتفاقاً، همین امر هم تأثیر منفی زیادی بر کمیت و کیفیت عملکردشان میگذارد. اگرچه میخواهند با اختصاص ندادن وقتشان به خوردن یا نوشیدن کار بیشتری انجام دهند، اما برعکس، هم به سلامتشان آسیب میرسانند و هم به کارشان لطمه میزنند. همانگونه که یک خودرو پس از پیمودن مسافتی نیاز به سوختگیری دوباره دارد، بدن انسان هم با انجام حجم مشخصی از کار و فعالیت باید تغذیه شود. وعدههای اصلی غذایی بهموقع و میانوعدههای مفید در فواصل معین انرژی شما را برای ادامه فعالیتهای روزانه تأمین میکند. چند میوه، مقداری نوشیدنی یا کمی کیک و شیرینی و سایر دسرها میتواند پیشنهادهای خوبی برای یک میانوعده سودمند باشد.
استادی داشتم که در دنشگاه در دوران کارشناسی حقوق مدنی درس میداد، خیلی آهسته صحبت میکرد و زمانی که دوستانم و خود من از او میخواستیم که کمی بلند تر صحبت کند در پاسخ یک جمله میگفت:
من 20 سال دیگر باید تدریس کنم، اگر داد بزنم سلامتی خودم را به خطر خواهم انداخت!
28. به خودتان استراحت دهید
علاوهبر تغذیه، استراحت و تفریح هم به حفظ و افزایش انگیزه کمک زیادی میکند. بیتردید، شما از انجام هر فعالیتی هرچهقدر هم که به آن علاقهمند باشید، خسته میشوید. پس، به خودتان استراحت بدهید. به پارک بروید، در سینما به تماشای فیلم بنشینید، در ساحل خوش بگذرانید و از همنشینی با دوستان خوب لذت ببرید. زمانی را به خانواده اختصاص دهید، با فرزندان یا سایر اعضای خانواده به بازی و تفریح بپردازید و حتی برای تنوع به خرید بروید. خلاصه، خودتان را حسابی تحویل بگیرید. شما ارزشمندترین نیروی کار خودتان هستید. البته، نکته بسیار مهم این است که مراقب باشید، همچنانکه نباید کار شما را از استراحت غافل کند، تفریح و سرگرمی نیز نباید تبدیل به فعالیت اصلی زندگیتان شود. شما تفریح میکنید تا انگیزه خود را برای طی مسیرِ موفقیت افزایش دهید.
29. بخشی از وقتتان را به ورزش مستمر اختصاص دهید
امروزه، زندگی ماشینی درکنار همه مزیتهای مثبتش، کمتحرکی و تنبلی جسمانی را نیز برای ما به ارمغان آورده است. دیگر بسیاری از فعالیتها از پشت میز و در اتاقهای کنترل مدیریت میشوند. دنیای گسترده اینترنت هم جای بسیاری از فعالیتهای حضوری را گرفته است. حتی در فیزیکیترین کارها، مانند ساختمانسازی و کشاورزی هم بخش عمده کارها، بهویژه کارهای سنگین را به ابزارهای مکانیکی سپردهاند.
انجام مقدار معینی ورزش روزانه یا هفتگی اثر بسیار خاصی بر افزایش انگیزه خواهد گذاشت. با ورزش، هم به تندرستیتان کمک میکنید و هم بهنوعی به تفریح میپردازید. پیادهروی یا دویدن آهسته متداولترین ورزشهای همگانی هستند. علاوهبراین، رفتن به استخر یا باشگاه بدنسازی، کوهنوردی، دوچرخهسواری و حضور در زمین یا سالن ورزشی برای انجام فوتبال، والیبال و مانند آن به زندگی شما طراوت دیگری خواهد بخشید. نشاط فراوان، تقویت بنیه بدنی، کاهش استرس و تجدید انرژی از آثار مستقیم ورزش هستند.
30. یاد بگیرید شاد و پر انرژی باشید
حفظ و افزایش انگیزه شما وابستگی زیادی به وضعیت روحیتان دارد. اگر روحیه شاد و بانشاطی داشته باشید، مسلماً انرژی بیشتری برای انجام فعالیتهایتان به دست میآورید. از هرچیز که شما را عصبی یا افسرده میکند دوری نمایید. رنگ لباس، دیوارهای اتاق و سایر اشیای پیرامونتان ممکن است برای شما خوشایند نباشند. پس، فوراً رنگهای مورد علاقه خود را جایگزین کنید. اگر شنیدن یک قطعه موسیقی آزارتان میدهد، مجبور نیستید آن را بشنوید. گاهی حضور در یک محیط خاص، صحبت درباره موضوعی مشخص یا انجام کاری ممکن است شما را ناراحت و عصبی کند. باید همه اینها را کنار بگذارید. هرچه شما را میآزارد باید از زندگیتان حذف شود. همه چیز باید شادیآور و فرحبخش باشد. به هر بهانهای شادی کنید و بکوشید کمتر دلیلی بتواند شما را اندوهگین سازد. شادی و نشاط بیشتر یعنی انگیزه و انرژی افزونتر. پس، برای خوشحال ساختن خود هیچ تلاشی را دریغ نکنید.
. موفقیتهایتان را جشن بگیرید
جشن گرفتن به مناسبتهای گوناگون از سرگرمیهای جذاب همه ماست. سالروز تولد، سالگرد ازدواج، تولد فرزند، بازگشت از مسافرت و بهانههای فراوان دیگر که همه آنها ما را به برگزاری یک جشن مختصر یا مفصل ترغیب میکنند. اما، آیا موفقیتهای ما دلیل بسیار خوبی برای یک جشن نیست؟ وقتی به موفقیتی دست مییابید، جا دارد جشنی برپا کنید و با اطرافیانتان به شادی بنشینید. اینگونه هم خودتان را تشویق کردهاید و هم خاطره این موفقیت برای مدتها در ذهنتان باقی میماند. مرور چنین خاطرات شیرینی به حفظ و افزایش انگیزه شما کمک زیادی میکند.
32. برای بالا بردن انگیزه،به خودتان هدیه بدهید
معمولاً، هدیه دادن و خیلی بیشتر از آن هدیه گرفتن را دوست داریم. وقتی به موفقیت قابل توجهی دست مییابید یا اتفاق مبارکی در زندگیتان میافتد، دیگران با دادن هدیه این شادکامی را به شما تبریک میگویند. ولی خوب است همیشه هم منتظر هدایای دیگران نباشیم و خودمان دست به کار شویم. گاهی بد نیست برای کامیابیها به خودمان تبریک بگوییم. با خرید لباس یا چیز دیگری که مدتها در فکر خریدش بودیم یا حتی با رفتن به یک سفر و مانند آن خودمان را خوشحال کنیم. اجازه دهید به هر شکلی که میشود، روزهای خوب در ذهنتان ماندگار شوند. با یادآوری چنین روزهایی انگیزهای دوچندان خواهید یافت.
33. سطح توقعتان را پایین بیاورید
آیا کسی را میشناسید که از دیگران انتظارات فراوانی دارد و مدام از اطرافیانش گلایهمند است؟ به چنین فردی چه حسی دارید؟ اگر از شما گلایه کند، چه پاسخی به او میدهید؟ اصلاً، آیا خودتان هم جزء همین افراد هستید؟ انتظار دارید دیگران چگونه با این رفتار شما برخورد کنند؟
افراد پرتوقع و همیشه گلایهمند معمولاً با اطرافیانشان دچار مشکل میشوند. از آنها میرنجند یا آنها را میرنجانند. ممکن است اعتماد به نفس کمتری داشته و به دیگران خیلی وابسته باشند. اگر از جمله این افراد هستید، بسیار مراقب خودتان باشید. هم بهلحاظ روحی و هم ازنظر اجتماعی بسیار ضربهپذیر خواهید بود. سطح توقعاتتان را پایین بیاورید، تاجاییکه تقریباً هیچ انتظاری یا دستکم انتظار چندانی از دیگران نداشته باشید. به توان خودتان تکیه کنید و بگذارید استقلالتان انگیزه بیشتری به شما بدهد.
34. ببخشید
اکثر ما بیشتر دوست داریم چیزی به ما بدهند تا اینکه چیزی به کسی بدهیم. این رفتار نیز مانند پرتوقع بودن شما را ضربهپذیر و وابسته میسازد. علاوهبراین، از انجام یکی از انرژیبخشترین کارها محروم میشوید. رفتارهای مثبت برای شما انرژیهای مثبت به ارمغان میآورند. ظاهر امر شاید از دست دادن چیزی باشد، اما آنچه به دست میآورید بسیار ارزشمندتر است. وقتی بهجای گرفتن، به بخشیدن روی میآورید، هم به استقلال و اعتماد به نفس خود کمک میکنید و هم انرژی مثبت زیادی را جذب مینمایید. ببخشید! به اطرافیانتان هدیه دهید! اگر نیاز به کمک و همکاری دارند، به آنها یاری رسانید! از برخوردهای ناشایستشان بگذرید! هرگونه میتوانید بخشیدن را ادامه دهید و انگیزه خود را بالا ببرید.
35. قدردان اطرافیانتان باشید
قدردانی از اطرافیان یکی دیگر از کارهایی است که انرژیهای مثبت را به زندگیتان سرازیر میکند. سپاسگزاری از دیگران آنها را جذب میکند و احساس خوبی نسبت به شما ایجاد مینماید. با این کار به یاد میآورید که دیگران چه کارهای قابل تقدیری برایتان انجام دادهاند و درمییابید که چهقدر برایشان مهم بودهاید. همین موضوع محرک بزرگی برایتان خواهد بود و عمق بیشتری به انگیزههایتان میبخشد.
یک نکته دیگر، برشمردن داشتههای هر روزتان است. آنها را بشمارید و برای به دست آوردنشان سپاسگزار باشید. اجازه ندهید یکی دو مورد منفی شما را از همه موارد مثبت زندگیتان غافل کند
منبع 1
منبع 2
منبع ث
اشتراک گذاری: